اپل به عنوان یکی از موفقترین و قدرتمندترین برندها در دنیای فناوری شناخته میشود. این روزها در خیابان بیشتر از کاربران پرچمداران اندروید، کاربران آیفون را میبینید. احتمالا تعداد صاحبان آیپد از کسانی که تبلتهای دیگر دارند بیشتر باشد و کاربران زیادی را در کافهها و مکانهای عمومی میبینید که با مکبوکهای خود کار میکنند. اما همین برند مطرح و دوستداشتنی، ناکامیها و شکستهای بزرگی داشته است تا به جایگاه و محبوبیت امروزش برسد. امروز در فراسیب بزرگترین اشتباهات شرکت اپل یا ۹ اشتباه بزرگ شرکت اپل که احتمالا از آنها خبر ندارید را با هم مرور میکنیم تا بدانید اپل چگونه به جایگاه امروزش رسیده است؛ با ما همراه باشید…
موفقیت فعلی اپل بدون اشتباهات و شکستها امکانپذیر نبوده است. هر کسبوکار خوب و موفقی چنین مسیری را پشت سر گذاشته است. برای هر صعودی، سقوطی لازم است و در این مقاله قرار است زمانهای سقوط و اشتباهات اپل و راهکارهای رفع آنها را با هم مرور کنیم.
بزرگترین اشتباه اپل ؛ خروج استیو جابز از اپل
اپل در سال ۱۹۷۶ توسط «استیو جابز» و «استیو وُزنیاک» با هدف فروش کامپیوترهای شخصی اپل، Woz، تأسیس شد. در سال ۱۹۷۷، Apple Computer Inc به عنوان یک شرکت رسمی معرفی و Apple II به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد. در سال ۱۹۸۰، اپل یک شرکت عمومی شد و به موفقیتهای مالی زیادی دست پیدا کرد. با این حال در سال ۱۹۸۵، به دلیل هزینههای بالای تولید و جنگ قدرت بین مدیران ارشد، مشکلات شروع شد. این درگیریها در نهایت به عقبنشینی وزنیاک از اپل منجر شد و جابز مجبور شد شرکت را ترک کند و استعفا دهد. جابز بلافاصله بعد از خروج از اپل، شرکت کامپیوتری دیگری به نام NeXT را تأسیس کرد.
اگرچه اپل بعد از خروج جابز برای مدتی به فعالیت خود ادامه داد، اما همهچیز خیلی سریع به فاجعه تبدیل شد. در اواسط دهه ۱۹۹۰، بسیاری از محصولات اپل قیمتهای نجومی پیدا کردند و بسیاری دیگر آنطور که انتظار میرفت عرضه نشدند. این محصولات شکستخورده تقریبا یک میلیارد دلار در سال برای شرکت هزینه برداشت. بدون شک یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل، نبود جابز در پادشاهی اپل بوده است.
اپل در سال ۱۹۹۶ شرکت NeXT را به قیمت ۴۲۷ میلیون دلار خرید و در سال ۱۹۹۷ جابز به اپل برگشت. اگر این اتفاق نیفتاده بود، امروز اپل احتمالا فقط یک اسم در تاریخ بود و وجود خارجی نداشت. از زمانی که اپل شرکت «نکست» را خرید، بسیاری از فناوریهای این شرکت وارد اپل شد و در تولید محصولات به کار گرفته شد. در واقع سیستمعامل macOS X همان NeXTSTEP است که تا امروز هم به تکامل خود ادامه داده است.
با بازگشت «جابز» به پادشاهی اپل، اولین iMac و بسیاری محصولات جدید و نوآورانه دیگر با کمک «جانی آیو»، معاون ارشد طراحی صنعتی، ارتقا پیدا کردند و معرفی شدند. برخی از بزرگترین موفقیتهایی که بعد از بازگشت «جابز» و به کمک «آیو» حاصل شد، iMac ،Power Mac G4 Cube، آیپاد، آیفون، مکبوک و غیره هستند که امروز تقریبا تمام محصولات اپل را شامل میشوند.
یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل این که بود که «جابز» را رها کرد و اگر NeXT را نمیخرید، امروز به معنای واقعی کلمه، اپل هم وجود نداشت.
کامپیوتر همراه Apple Macintosh Portable
اپل یکی از بزرگترین تولیدکنندگان باریکترین و کاربردیترین لپتاپهای موجود در بازار است؛ اما همیشه اینطور نبوده است! اولین کامپیوتر اپل با باتری کار میکرد و با نام Apple Macintosh Portable وارد بازار شد. با توجه به استانداردهای امروز و معنی کلمه قابل حمل، این دستگاه همهچیز بود جز «قابل حمل»!
این دستگاه بیشتر شبیه یک هیولای بزرگ بود؛ صفحهنمایش LCD ماتریس فعال سیاه و سفید و بسیار گرانقیمت که روی صفحه متحرک و لولا سوار شده بود و در صورت عدم استفاده میتوانست روی صفحهکلید و گوی پیمایش را بپوشاند. این دستگاه در واقع اولین کامپیوتر قابل حمل یا به نوعی اولین لپتاپ اپل بود که با هدف ارائه عملکرد بالا طراحی شد و با قیمت بسیار بالا (۶۵۰۰ دلار در سال ۱۹۸۹، چیزی در حدود ۱۲۵۰۰ دلار امروز) و وزن زیاد به فروش میرسید. در کنار تمام موارد بالا، مشکل باتری هم وجود داشت و به دلیل نوع طراحی باتری، گاهی هنگام اتصال به برق روشن نمیشد و قسمت خندهدار هم همینجاست، نه؟ یکی از بزرگترین اشتباهات شرکت اپل تولید دستگاهی با ایرادات فراوان بود که کارایی و عملکرد مورد انتظار را هم نداشت.
خوشبختانه اپل در زمینه تولید کامپیوترهای قابل حمل راهی طولانی طی کرده است. اولین موفقیت واقعی اپل در تولید لپتاپ، سری پاوربوک ۱۰۰ بود که به نوعی اجداد مکبوک امروز به حساب میآید. نوتبوکهای پاوربوک ۱۰۰ (PowerBook 100) حدود ۲.۳ کیلوگرم وزن داشت و در مقایسه با میکنتاش قابل حمل بسیار سبکتر بود. به علاوه با قیمت منصفانهتر، ۲۳۰۰ تا ۴۵۹۹ دلار به فروش رسید.
در آن زمان مدیر اجرایی وقت یعنی «جان اسکالی» برای تبلیغات و بازاریابی پاوربوک بودجه یک میلیون دلاری در نظر گرفت و نتیجه هم داد! پاوربوک در سال اول ۴۰ درصد از کل فروش لپتاپ در بازار را به خود اختصاص داد و در آن زمان برای اپل بیش از یک میلیارد دلار درآمد به همراه داشت. این نوتبوک برای کسانی جذاب بود که در سفر به کامپیوتر نیاز داشتند.
یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل تولید مکینتاش قابل حمل بود که هزینه زیادی به بار آورد، اما پاوربوک این اشتباه را به بهترین شکل ممکن جبران کرد.
دیوایس Apple Newton
نیوتون اولین ورود اپل به دنیای دستیارهای شخصی دیجیتالی (PDA) با صفحهنمایش لمسی بود. همچنین اولین دستگاه اپل بود که قابلیت تشخیص دستخط داشت و در آن زمان یکی از ویژگیهای برجسته و نوین بود. با این حال، ویژگیهای برجسته این دستگاه در نهایت با مشکلاتی بزرگ مواجه شدند و به عنوان محصولی برای معرفی در بهترین زمان ممکن آماده نبود.
اپل توسعه پلتفرم نیوتون را در سال ۱۹۸۷ آغاز کرد و اولین دستگاه در سال ۱۹۹۳ به بازار عرضه شد. علیرغم پنج سال تحقیق و توسعه و سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری، نرمافزار تشخیص دستخط تا زمان ارسال دستگاهها آماده نشد، بیشتر حروف را اشتباه تشخیص میداد و به شدت مورد تمسخر رسانهها قرار گرفت. در واقع این دستگاه به قدری بد بود که تشخیص ندادن دستخط در قسمت «لیزا روی یخ» سریال سیمپسونها تکرار شد و عبارت «Beat up Martin» به «Eat up Martha» تبدیل شد.
داستان به همینجا ختم نشد، «گری ترودو» در کمیک استریپ خود، Doonesbury، این دستگاه را با یک اسباببازی گرانقیمت مقایسه کرد و با تمسخر شدید، نیوتون را به یک دفتر یادداشت ارزانقیمت تشبیه کرد. بدون شک یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل تولید دستگاهی با ایرادات و باگهای فراوان بود!
بزرگترین اشتباهات اپل؛ معرفی کنسول بازی Apple Pippin
در سال ۱۹۹۶، اپل کنسول بازی کوچکی به نام Pippin را وارد بازار کرد که توسط شرکت Bandai تولید شده بود. این اولین تلاش اپل برای ورود به بازار کنسولهای بازی بود و میخواست این کنسول فراتر از یک پلتفرم برای بازی باشد. کنسول بازی Pippin نسخه سادهتر سیستمعامل مکینتاش را اجرا میکرد و به همین دلیل سریعتر و قدرتمندتر از سایر کنسولهای موجود در آن زمان بود.
با این حال، دلیل شکست این دستگاه هم قیمت بالای آن (حدود ۶۰۰ دلار) بود. کنسولهای دیگر آن دوره مثل نینتندو ۶۴ یکسوم پیپین اپل قیمت داشتند. در کنار قیمت بالا، محدودیت تنوع بازی هم باعث شد این دستگاه به یک شکست بزرگ تبدیل شود.
حتی امروز هم بسیاری از مردم اپل را در زمینه بازی جدی نمیگیرند. برای مثال، گیمرها هرگز بهترین مک را به جای سیستم کامپیوتری که خودشان شخصیسازی و به اصطلاح اسمبل کردند ترجیح نمیدهند. با این حال اپل با تولید آیفون و آیپد و اخیرا با راهاندازی پلتفرم اشتراک اپل آرکید قدم بزرگی در صنعت بازی برداشته و تأثیر قابل توجهی در آن داشته است.
اگرچه اپل ممکن است دیگر هیچوقت به فکر تولید کنسول بازی نیفتد، اما یک پلتفرم بازی قدرتمند ایجاد کرده که با آیفون، آیپد و تا حدی اپل تیوی در اختیار کاربران و گیمرها قرار میگیرد.
شکست پلتفرم MobileMe اپل
پلتفرم MobileMe ابتدا در سال ۲۰۰۰ و با نام iTools راهاندازی شد و تا سال ۲۰۰۲ به کار خود ادامه داد. تا سال ۲۰۰۸ با نام .Mac شناخته میشد و بعد از آن تا سال ۲۰۱۱ با نام MobileMe فعالیت کرد. در نهایت تغییر نام داد و تا امروز آن را با نام iCloud میشناسیم.
پلتفرم موبایلمی برای ارائه خدمات اینترنتی به کاربران اپل طراحی شد. پلتفرم iTools و .Mac به کاربران ایمیلی با آدرس @mac.com میداد و به سختافزار Mac محدود بود. پس از تولید و عرضه آیفون 3G، این پلتفرم به MobileMe تبدیل شد و خدماتش به سیستمعاملهای iOS، Mac OS X و ویندوز گسترش یافت و با آدرس ایمیل @me.com به فعالیت خود ادامه داد.
با این حال یکی از بزرگترین اشتباهات شرکت اپل عرضه MobileMe در سال ۲۰۰۸ بود که به یکی از بدترین لانچهای تاریخ تبدیل شد. این پلتفرم همزمان با آیفون 3G، نرمافزار iPhone 2.0 و اپ استور عرضه شد. این پلتفرم به کاربران امکان میداد لیست مخاطبین، اسناد، تقویم، عکسها، ویدیوها و ایمیلها را ذخیره کنند و از راه دور و با هر دیوایسی به آنها دسترسی داشته باشند. هزینه اشتراک این پلتفرم ۹۹ دلار در سال بود. با این حال، به محض عرضه این سرویس به کاربران، قطعیها و باگهای متعدد رخ داد و کسانی که برای دوره آزمایشی رایگان ثبت نام کرده بودند، هزینههای زیادی متحمل شدند.
به دنبال این فاجعه، «جابز» تیم موبایلمی را در سالن اصلی اپل جمع کرد و از آنها برای این ایرادات توضیح خواست. گفته شده او یک ساعت تیم را سرزنش و آنها را به خاطر به خطر انداختن و تخریب شهرت اپل موأخذه کرده است. در نهایت رئیس تیم MobileMe برکنار شد و «ادی کیو» جایگزین او شد.
پلتفرم موبایلمی تا اواسط سال ۲۰۱۲ به کار خود ادامه داد و سپس اپل به طور کامل آن را تعطیل کرد. جانشین این پلتفرم، iCloud، در اکتبر ۲۰۱۱ راهاندازی شد. اگرچه این سرویس هم کامل و بینقص نبود، اما در مقایسه با نمونه قبل، پیشرفت بزرگی به حساب میآمد. با استفاده از این سرویس کاربران میتوانستند اسناد و فایلها، عکسها و ویدیوها، لیست مخاطبین، ایمیلها، یادداشتها، یادآورها و بسیاری موارد دیگر را در چند دستگاه همگامسازی کنند. همچنین از این سرویس به عنوان روشی برای تهیه نسخه پشتیبان در آیفون یا آیپد هم استفاده میشد و بعدها Find My این امکان را به کاربران میداد تا دیوایسهای گم یا دزدیدهشده را راحتتر پیدا کنند.
آیفون ۴ و مشکل Antennagate
آیفون ۴ یکی از بزرگترین تغییرات در تاریخ آیفون بود. طراحی کاملا جدید، از بین رفتن منحنیها و استفاده از لبههای صاف از جنس فولاد ضدزنگ به جای پلاستیک که کاربران را شگفتزده کرد. ارتقای دوربین از ۳ به ۵ مگاپیکسل هم یکی دیگر از پیشرفتهای بزرگ بود و تحولی در عکاسی موبایل پدید آورد.
با این حال آیفون ۴ و طراحی آن یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل بود که باعث شد مورد انتقاد شدید کاربران و متخصصان صنعت قرار بگیرد. نوارهای فولاد ضد زنگ که در واقع فریم گوشی بودند باعث شدند آنتندهی گوشی به یک معضل بزرگ تبدیل شود. از آنجایی که نوارهای آنتن گوشی در قسمت بیرونی و روی لبه فلزی قرار داشت، عموم کاربران متوجه شدند باید گوشی را با روش خاصی در دست چپ بگیرند تا دستشان نوار آنتن را نپوشاند و باعث کاهش سیگنال نشود! «چنگال مرگ» عبارتی بود که بین کاربران معروف شد!
اپل سعی کرد این نقص را کماهمیت جلوه بدهد و هنگامی که جابز به همه گفت «شما گوشی را اشتباه دست میگیرید»، همهچیز بدتر شد! اپل همه کار کرد تا این نقص را نپذیرد و به اشتباهش اعتراف نکند! حتی سعی کرد آن را به عنوان یک مشکل نرمافزاری معرفی کند و اعلام کرد روش محاسبه قدرت سیگنال اشتباه بوده و در بهروزرسانیهای بعدی برطرف میشود. پس از تلاشهای فراوان برای سرپوش گذاشتن روی مشکل، در نهایت جابز یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد و به صراحت اعلام کرد این مشکل سختافزاری است!
برای دلجویی از کاربران، جابز یک قاب بامپر رایگان به مشتریان داد و این قاب از تماس مستقیم پوست با آنتن و تداخل سیگنال جلوگیری میکرد. همچنین کسانی که قبلا بامپر خریده بودند، هزینه آن را پس گرفتند. دو سال بعد، اپل شکایتی دستهجمعی علیه شرکت Antennagate را حل و فصل کرد که به دنبال آن به کاربران امکان داد یک قاب محافظ رایگان انتخاب یا ۱۵ دلار نقد دریافت کنند.
بعد از این مشکل، اپل محل قرارگیری نوار آنتن را تغییر داد تا از یک رسوایی دیگر جلوگیری کند. البته همچنان از نوارهای فولاد ضد زنگ با لبههای مسطح استفاده میکند و تا امروز دیگر شکایتی مبنی بر مشکل آنتندهی دریافت نشده است.
اشتباه دیگر اپل در آیپد ۳
آپید ۳ بدون شک یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل در تاریخ فعالیت این کمپانی است. آیپد ۳ که توسط اپل به عنوان «آیپد جدید» لقب گرفت، اولین آیپدی بود که با نمایشگر رتینا عرضه شد و پیشتر برای اولین بار آن را در آیفون ۴ دیده بودیم. از دیگر ویژگیهای آیپد ۳ میتوان به تراشه A5X با پردازنده گرافیکی چهارهستهای اشاره کرد. دوربین ۵ مگاپیکسلی، ضبط ویدیو با وضوح 1080p، دیکته صوتی، LTE و موارد دیگر از جمله امکانات این آیپد بودند.
حالا با وجود این ویژگیها چرا آیپد ۳ شکست خورد؟ هفت ماه بعد از معرفی و عرضه آیپد ۳، اپل تصمیم گرفت تولید این دستگاه را متوقف و آیپد ۴ را عرضه کند. این فاصله کوتاهترین زمان بین معرفی دو محصول بوده و بسیاری از کاربران جدید آیپد ۳ یا کسانی که دستگاهشان را ارتقا داده بودند خشمگین شدند. وقتی آیپد ۴ معرفی شد، مشخص شد تراشه A5X برای تأمین انرژی نمایشگر رتینا کافی نبوده و همچنین عملکرد کلی دستگاه به دلیل استفاده از تراشه نسل قبل با ایرادات فراوان مواجه شد و در حین استفاده هم بسیار داغ میشد. آیپد ۳ آخرین دستگاهی بود که از کانکتور داک ۳۰ پین استفاده کرد و بعد از آن آیپد ۴ با کانکتور لایتنینگ عرضه شد.
تنها کاری که اپل میتوانست برای فراموش کردن فاجعه آیپد ۳ انجام دهد، وقفه یک ساله یا حتی بیشتر بین دو آیپد بود. آیپد ۳ اولین و آخرین مدلی از آیپد بود که کمتر از یک سال در بازار دوام آورد و باید قبول کرد این محصول عجولانه و اشتباه بود!
نقشه اپل در iOS 6
وقتی اپل آیفون را عرضه کرد، از نقشه گوگل در برنامه Maps استفاده کرد؛ در روزهایی که اپل و گوگل هنوز متحدان نزدیکی به حساب میآمدند. نکته جالب اینکه اپل دقیقه نود تصمیم گرفت از نقشه گوگل استفاده کند و جابز چند هفته پیش از رونمایی آیفون این گزینه را اضافه کرد و تنها توجیه منطقی این است که گوگل در آن زمان شریک کلیدی اپل به حساب میآمد. جابز فکر میکرد نقشه گوگل یک نمایش عالی برای فناوری چندلمسی آیفون خواهد بود و همینطور هم شد!
در سال ۲۰۱۲ اپل iOS 6 را منتشر کرد که به عنوان نسخه «حذف نقشه گوگل» معروف است. اپل نقشههای گوگل را با دادههای نقشه خود که آن را Apple Maps نامید جایگزین کرد و یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل و یکی از ناموفقترین عرضههای تاریخ اپل بود. حقیقت این بود که یک سال از قرارداد گوگل با اپل باقی مانده بود و باید دادههای پیشفرض نقشهها را تأمین میکرد، اما گوگل تمایلی به اضافه کردن ناوبری گام به گام برای آیفون نداشت و اپل این را میخواست! تنها راه حل این مشکل خلاص شدن اپل از شر گوگل و ارائه راهحلی داخلی برای نقشهها بود که البته به شکست برنامه Apple Maps در iOS 6 منجر شد.
بزرگترین مشکل نقشهها در iOS 6 دقت بود. برای اینکه یک برنامه مسیریابی درست کار کند، باید دقیق باشد! کاربرانی که برنامه Apple Maps را استفاده کرده بودند شکایت داشتند که مسیریاب آنها را به مسیرهای اشتباه میبرد و ساختمانها، جادهها و رودخانهها روی نقشه نبودند و یا در مکانهایی کاملا اشتباه قرار داشتند! همچنین شهرها و مکانهای دیدنی وجود داشتند که اصلا به نقشه اضافه نشده بودند و جزئیات کافی نداشتند. با وجود این مسائل، اولین عرضه برنامه نقشه اپل یک شکست کامل بود و به سرعت به بهانهای برای تمسخر کاربران و رقبا تبدیل شد.
برای اینکه همهچیز بدتر شود، گوگل برنامه مستقل Google Maps را به اپ استور اضافه نکرد و بنابراین کاربران عملا گزینه جایگزینی برای برنامه نقشه اپل نداشتند. این مسئله به حدی فاجعه به بار آورد که رضایت کاربران از ارتقا به iOS 6 به شدت کاهش پیدا کرد.
خوشبختانه اپل از این شکست درس گرفت و در هر بهروزرسانی نقشه را بهبود بخشید و امروزه یکی از کاملترین و بهترین گزینههاست.
کیبورد پروانهای؛ یکی از بزرگترین اشتباهات اپل
یکی از جدیدترین و بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل کیبورد پروانهای است که در مکبوکهای سال ۲۰۱۵ معرفی شد. پیش از صفحهکلید پروانهای، اپل از سال ۲۰۱۲ از کلیدهایی با سوئیچ قیچی در مکبوکها استفاده میکرد. دلیل اینکه اپل سوئیچهای قیچی را به کیبورد پروانهای تغییر داد این بود که برای مکبوکهای نازکتر به صفحهکلید نازکتر نیاز داشت. سوئیچهای پروانهای، کلیدهای یک تکه دارند که شبیه بال پروانه طراحی شدهاند و وقتی فشرده میشوند، طرفین کلیدها به شکل U یا V جمع میشوند.
اپل برای طراحی سوئیچ پروانهای تبلیغات گستردهای کرد و اعلام کرد این مکانیسم باعث میشود فشار وارد شده به دکمهها به طور یکنواخت توزیع شود و در نتیجه دوام و پایداری کلیدها بیشتر شود. در حالی که این ادعا درست بود، اما سوئیچ پروانهای نسبت به سوئیچ قیچی، قدرت مانور حرکتی کمتر و در عوض فضای بیشتری برای تجمع آلودگی داشت. ذرات و آلودگیهایی که زیر کلید پروانهای جمع میشدند در نهایت به مکانیسم کیبورد آسیب میزدند و مشکلات بیشماری پدید میآوردند؛ کلیدها گیر میکردند، کاراکترها تکرار میشدند یا اصلا کار نمیکردند.
این مشکلات باعث شد صفحهکلید پروانهای به یکی از منفورترین ویژگیهای مکبوکهای اخیر تبدیل شود و یکی از بزرگ ترین اشتباهات شرکت اپل در سالهای اخیر باشد! کاربران کمی پیدا میشوند که با صفحهکلید پروانهای مکبوک مشکل نداشته باشند. به دلیل شکایتهای فراوان، برنامه فراخوان بزرگی برای تغییر کیبوردها در دستور کار اپل قرار گرفت.
بعد از اینکه «جانی آیو» در سال ۲۰۱۹ اپل را ترک کرد، این شرکت مدلهای جدید مکبوک را با Magic Keyboard «با طراحی جدید» عرضه کرد و به همان مکانیسم قیچی سال ۲۰۱۲ بازگشت. مکانیسم قیچی کلیدهایی دو تکه دارد که به شکل X به هم متصل میشوند. با فشردن کلیدها این دو تکه مثل قیچی بسته میشوند. در مقایسه با کیبوردهای مکانیکی، سوئیچ قیچی عمق کمتری دارد و در عین حال به دلیل فضای بیشتر در هنگام فشرده شدن، جابجایی و مقاومت بیشتری نسبت به صفحهکلید پروانهای دارد.
صفحهکلید پروانهای یکی از بزرگترین اشتباهات اپل بود که بار دیگر درسهای زیادی به این شرکت آموخت. بعد از نقد و بررسیها و آزمایشات مختلف مشخص شد صفحهکلید جادویی با مکانیسم قیچی یکی از بهترین کیبوردها برای تایپ کردن است و مانند کیبوردهای پروانهای مستعد شکستن نیست.
جمعبندی؛ شکستهایی برای پیروزی
اگرچه اپل در حال حاضر یکی از قدرتمندترین و مطرحترین برندها در صنعت فناوری است و بیش از یک تریلیون دلار ارزش دارد، اما زمان و هزینه زیادی صرف شده تا به این نقطه برسد. اپل چند شکست بزرگ را پشت سر گذاشته تا به جایگاه امروزش رسیده است. اپل از بینقص بودن فاصله زیادی دارد و تاریخ گویای این حقیقت است. اما همین شکستها و ناکامیها باعث شدند حال و آینده اپل شکل بگیرد و اگر این اشتباهات نبودند، شاید اپل، آیفون یا آیپدی هم وجود نداشت.